یکشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۹

to be deleted...

Posted by Sara n at ۲۰:۰۲

Comments (3)

Loading... Logging you in...
Dashboard | Edit profile | Logout
  • Logged in as
Login or signup now to comment.
0 Vote up Vote down
باران's avatar

باران · 761 weeks ago

از بچگی بزرگترا بهم می گفتن گریه هیچ مشکلی را حل نمی کنه، گریه نکن... حالا مدتهاست که فهمیدم بعضی جاها و در بعضی موقعیتها هر قدرم که محق باشم و هر قدرم که تلاش کنم، اونقدر کوچیکم و قدرتم کمه که اگر هنر گریه کردن را هم بلد نباشم می میرم. الان بعضی وقتا گریه برام یه وسیله ی نجات شده که زنده بمونم فقط. از دست اون احمقهای خودخواهی که سکان سیاست دستشونه، فقط می شه گریه کرد! بعد بعضیا به خیال خودشون، چه لطفی دارن می کنن که با همین بلیط "فرست کلس" و هتل 5 ستاره هم حاضرن پا شن برن اونور دنیا. تازه چقدر مزایا و حق مأموریت می گیرن خودش یه طرف دیگه ی قضیه است...
Reply
Loading...
+1 Vote up Vote down
SECULAR_MAN's avatar - Go to profile

SECULAR_MAN 25p · 760 weeks ago

مگه متوجه نشدی مهاجرین شرقی چه بغضی دارن از مملکتشون انگاری میگن :
الاهی که همتون زیر گل برین که قدر ما رو ندونستین و ما رو آواره ی دیار غربت کردین!
Reply
0 Vote up Vote down
zolalparast's avatar - Go to profile

zolalparast · 760 weeks ago

خشم درون نوشته ات به دلم بد جوری نشست. میدانم که نویسنده نشدی اما استعدادش را به طرز غریبی داری.احساس می کنم سرنوشتی که مادرت برایم قبل ترها نوشته بود ناخواسته در تو متولد می شود.

دوستی از شیراز
Reply

Comments by