تو بگو "نایی"چرا تاریکی ازل فرق می کند با تاریکی ابد؟چرا تاریکی پشت چشم هام سوزن سوزن می شود نایی؟تو که از ستاره ای دیگر آمده ای... تو بگو..." حفظم...كل اين پاراگراف رو حفظم..عاليه...هميشه وقتي سرم درد مي گيره و چشمام رو مي بندم و خودم رو مي سپارم به سياهي و تاريكي...اين جملات رو با خودم زمزمه مي كنم تا آروم بشم!
نوشتههای من زندگی من نیستند. اینجا نمینویسم تا زندگی را روایت کنم، مینویسم تا با افزودن به یا کاستن از آن چیزی را دگرگون کنم. وقتی این نوشته وبلاگتو خوندم ترسیدم همیشه می ترسیدم بنویسم می ترسیدم با نوشته هام چیزی رو تو دنیا دگرگون کنم اخه ما چه حقی داریم دنیا رو دگرگون کنیم یا بچه هامون تربیت کنیم مگه نه اینکه نوشته ها همیشه مورد سوء استفاده قرار گرفتند و زندگی مردمو بدتر و بدتر کردند.
ايرن · 776 weeks ago
حفظم...كل اين پاراگراف رو حفظم..عاليه...هميشه وقتي سرم درد مي گيره و چشمام رو مي بندم و خودم رو مي سپارم به سياهي و تاريكي...اين جملات رو با خودم زمزمه مي كنم تا آروم بشم!
manfi · 776 weeks ago
وقتی این نوشته وبلاگتو خوندم ترسیدم همیشه می ترسیدم بنویسم می ترسیدم با نوشته هام چیزی رو تو دنیا دگرگون کنم اخه ما چه حقی داریم دنیا رو دگرگون کنیم یا بچه هامون تربیت کنیم مگه نه اینکه نوشته ها همیشه مورد سوء استفاده قرار گرفتند و زندگی مردمو بدتر و بدتر کردند.
sara · 776 weeks ago
بهناز · 775 weeks ago