برگشتهام به زندگی، هنوز نه مثل قبل، اما خوبام. دو هفته شده. به دوری عادت کردهایم همانطور که به مرگ.
نمیدانم چندبار اما انگار بیشمار بار به دیگران گفتهام که ذات این شهر مثل شیراز درمانگر است، هوایاش آدمهای ویران و بریده و خسته را درمان میکند، مثل شیراز. کافیاست توی این شهر چند روز نفس بکشی تا دوباره برگردی به زندگی، مثل شیراز.
منتظرم ببینم وقت خطر بعدی، وقت واقعیت بعدی، به سمت کی یا کجا فرار میکنم.
.
فیلم "مدیترانه"ی گابریله سالواتورس را دیدهاید؟ آخر فیلم، فیلم تقدیم میشود به "همهی آنهایی که فرار میکنند". هربار این جمله را که یادم میآمد از خودم میپرسیدم به من هم تقدیم شده یا نه، الان مطمئنام که تقدیم شده. حالا میدانم که مدتهاست فرار کردن را یاد گرفتهام و میدانم که فرار کردن خطرناکترین کاریاست که توی زندگی بلدم. منتظرم ببینم وقت خطر بعدی، وقت واقعیت بعدی، به سمت کی یا کجا فرار میکنم.
دريا · 776 weeks ago
آه شيراز
هرمز · 776 weeks ago
یگانه · 776 weeks ago
نسيم · 776 weeks ago
هداک · 776 weeks ago
Arta · 776 weeks ago
c!na · 776 weeks ago
انسان سکولار · 776 weeks ago
یاد قلم اعجاب برانگیزد و کهگاه که خودم از خودم خوشم می آمد میگفتم کاش این نوشته طول و عرض و قابلی داشت که به سارا تقدیم میکردم اما افسوس که نداشت.
افسوس که هنوز نمینویسی!
ye sara e dige · 776 weeks ago
مانا · 775 weeks ago
شایدها · 775 weeks ago
پیمان · 775 weeks ago
shaaparak · 775 weeks ago
از بس که زورمون به هیچی نرسیده فقط هی فرار کردیم شایدم کم تاب و تحمل شدیم
من تازه نفسم جا اومده از فرار قبلی ولی حس میکنم که ذهنم داره برای فراربعدی برنامه ریزی میکنه
کاش یه جا بلاخره آروم بگیرم
ادوارد · 774 weeks ago