نمیدانم شما از این رمان خوشتان بیاید یا نه، خواندن چند صفحهی اولاش کمی سخت است. اما به نظر من که رمان بینظیری است. وقتی سال هشتاد و سه کتاب را دیدم، بعد از پنج سال انسانشناسی و تاریخ استعمار خواندن، پیدا کردن رمانی که خوب نوشته شده باشد و یک قبیلهي افریقایی را از شروع استعمار تا سه نسل بعدش توصیف کند، مثل یک رؤیا بود.
بعدتر فهمیدم که چینوآ آچهبه با "همه چیز فرو میپاشد"، پرخوانندهترین نویسندهی افریقایی دنیاست و کتاب به پنجاه تا زبان ترجمه شده و فینالیست جایزه بوکر هم بوده. نویسنده حالا استاد زبان و ادبیات در براد کالج نیویورک است.
این کتاب را یکبار آستان قدس سال شصت و هشت با ترجمه فرهاد منشور چاپ کرده و یکبار هم انتشارات سروش با ترجمه گلریز صفویان در سال هفتاد و هفت. فقط دومی را خواندهام و نمیتوانم بین دو ترجمه قضاوت کنم.
شبیهاش را اگر بخواهم مثال بزنم "خدای چیزهای کوچک" آرونداتی روی است.(نمیدانم از چه نظر شبیه، یعنی بلد نیستم این شباهت را خوب توضیح دهم)
خلاصه که توصیهاش میکنم و فکر میکنم که نمیشد رمانی نوشت که از این بهتر استعمار را توضیح دهد، افریقا و آسیا و استرلیا و امریکای لاتین هم ندارد، روندهای اصلی استعمار مشترکاند. بدیاش این است که وقتی میخوانی میبینی این روندها تکرار شونده هم هستند، حالا گستردهتر و بیرحمتر. اینبار ممکن است قربانی آسیای جنوب شرقی یا شرق دورباشد.
این کتاب را یکبار آستان قدس سال شصت و هشت با ترجمه فرهاد منشور چاپ کرده و یکبار هم انتشارات سروش با ترجمه گلریز صفویان در سال هفتاد و هفت. فقط دومی را خواندهام و نمیتوانم بین دو ترجمه قضاوت کنم.
شبیهاش را اگر بخواهم مثال بزنم "خدای چیزهای کوچک" آرونداتی روی است.(نمیدانم از چه نظر شبیه، یعنی بلد نیستم این شباهت را خوب توضیح دهم)
خلاصه که توصیهاش میکنم و فکر میکنم که نمیشد رمانی نوشت که از این بهتر استعمار را توضیح دهد، افریقا و آسیا و استرلیا و امریکای لاتین هم ندارد، روندهای اصلی استعمار مشترکاند. بدیاش این است که وقتی میخوانی میبینی این روندها تکرار شونده هم هستند، حالا گستردهتر و بیرحمتر. اینبار ممکن است قربانی آسیای جنوب شرقی یا شرق دورباشد.
.
پ.ن: چه شد که برابر نهاد کولونیالیسم شد استعمار را نمیدانم اما این معنای "عمران"ی که در" استعمار" هست باعث میشود از بار منفیاش کم شود، این کلمه انگار یکجور همدستی دارد با "استعمار"گران.