یکشنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۷

بغداد-پاریس

شما تا حالا هواپیماتون رو اشتباهی سوار شدید؟ می‌دونستید که می‌شه آدم هواپیمای اشتباهی سوار بشه، همون‌طور که اتوبوس و قطار؟
خب وقتی فرودگاه امام سه تا پرواز تقریباً هم‌زمان لندن، پاریس و بغداد داره و وقتی که از گیت پاریس که رد می‌شی به جای این‌که اون راه‌روهای پر پیچ و خم طبق معمول به در هواپیما وصل بشن ومستقیم ببرند‌ت توی هواپیما، برسند به فضای آزاد و درهای دو تاشون نزدیک باشه و دو تا اتوبوس با فاصله‌ی چند متر از هم وایستاده باشند، یه آدمی مثل من ممکنه بره سوار اون اتوبوسی بشه که می‌رسوندت به هواپیمایی که می‌ره بغداد. اینا هم که تا موقع بسته شدن درهای هواپیما و بلند شدن به آدم نمی‌گن هواپیماهه قراره کجا بره.
درها که بسته شد، هواپیماهه که می‌خواست بپره، خانمه که داشت شماره‌ي پرواز و اسم بغداد رو می‌گفت، دستم رو بلند کردم و مثل بچه‌های مؤدب به یه مهمان‌دار گفتم اما من می‌خواستم برم پاریس. شده بود یه بحران. حالا هواپیمای خودم هم نفهیمده بود که من گم شده بودم که، اونا هم می‌خواستن بپرن(نمی‌دونم قرار بود کی اول بپره)‌مسخره است که فک می‌کنن هر کی از گیت خروجی رد بشه سوار هواپیمای مناسب شده. این‌طوری بود که آدم‌های پرواز پاریس-تهران به خاطر چهل دقیقه تأخیر از من متنفر شده بودند. نمی‌دونستند چرا دیر رسیدم که.
هر بار یه اشتباه احمقانه‌ی این‌طوری می‌کنم، به خودم می‌گم خب شد تجربه، خوبه الان می‌دونی که اگر از هواپیما جا بمونی چی می‌شه، می‌دونی که اگر بارت رو جا بذاری چی می‌شه، می‌دونی که تا چه حد تأخیر ممکنه کماکان به پرواز برسی، می‌تونی بلیت قطاری رو که رفته برای قطار بعدی استفاده کنی، ممکنه از پرواز یه شرکت هواپیمایی جا بمونی و اونا با پرواز یه شرکت دیگه بفرستندت(ایرفرنس عاشقتم) و...و...، این‌دفعه به خودم گفتم خره دیگه تجربه کسب کردن بس‌ته. آخه فرض کنید که موقعی که اون خانومه شماره پرواز و اینا رو می‌گفت، هدفون توی گوشم بود و تا‌ آخر پرواز فرندز نگاه می‌کردم و می‌رفتم بغداد. این‌همه تجربه آدم می‌خواد چیکار؟
آقایی که از این هواپیما تا اون هواپیما همراهی‌ام کرد و هی هم با بی‌ سیم‌اش این رسوایی رو گزارش و حل و فصل می‌کرد بهم گفت یعنی از حجاب نگه‌داشتن‌ خانم‌های توی هواپیما و این‌که تقریباً همه چادری بودند هم متوجه نشدی که این هواپیماهه نمی‌ره پاریس؟
گیج بودن و ندیدن آدم‌های دور و بر خر است.
.
پ.ن: همیشه از دست این مهمان‌دارها که می‌خواستن شماره صندلی‌ات رو نگاه کنند که به‌ات بگن از این ور بفرمایید، حرص می‌خوردم که آخه مگه چندتا راه وجود داره که می‌گن از این ور، خودمون می‌ریم دیگه. حالا می‌دونم که به جای این‌که شماره صندلی‌ام رو حفظ کنم تا نذارم کارت پروازم رو نگاه کنند و بگن از این طرف، به‌تره که کارت پروازم رو به مهمان‌دار نشون بدم تا اون بگه اشتباهی اومدین.
.
و این‌که آماده بشید این اتفاق برای شما هم بیافته. این‌طوریه آخه..