جمعه، تیر ۲۴، ۱۳۹۰

از دوست داشتن

بعضی وقت‌ها که مثل امشب موزیک ایرانی گوش می‌کنم  و این‌قدر لذت می‌برم، غمگین می‌شم که نمی‌تونم فورن لینک‌ش رو براش بفرستم که اون هم اندازه‌ی من لذت ببره. می‌دونم که همه‌ی لذت‌ها رو هم نمی‌شه به اشتراک گذاشت. غمگین می‌شم که آدمی که دوستش دارم هیچ‌وقت توی زندگی‌ش نمی‌تونه این لذتی رو که من با شنیدن این موزیک یا خوندن اون غزل سعدی تجربه می‌کنم، تجربه کنه. بعد یادم میاد که خوب اون هم حتمن لذت‌های معادلش رو داره که من هیچ وقت نخواهم داشت. اون حتمن از جویس خوندن  لذت می‌بره و شاید ته دلش هم به این فکر کرده که حیف که نمی‌شه به اشتراک گذاشت، یا چه می‌دونم لذتی که از موزیک کانتری می‌بره مثلن، از یه چیز ریشه‌ای توی فرهنگ‌شون. چیزهایی که لذت بردن ازشون اکتسابی نیست.