skip to main
|
skip to sidebar
دوشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۸۹
خب که چی
اه چرا زندگی اینقدر طولانیه. حوصلهام سر رفته. حالا بقیهی این همه سال رو چیکار کنم که تکراری نشه. مث اینه که آدم یه قله رو رفته باشه بالا به سختی و زحمت بعد پایین رو نگاه میکنه میگه خب که چی. واقعن خب که چی.
خب که چی
2010-11-29T21:52:00+03:30
Sara n
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
نوشتههای من زندگی من نیستند. اینجا نمینویسم تا زندگی را روایت کنم، مینویسم تا با افزودن به یا کاستن از آن چیزی را دگرگون کنم.
dedicatedtobooks[at]gmail[dot]com
.
...
.چرا نویسنده نشدم؟
(6)
پ
(1)
پامیر
(2)
دوستتر میدارمشان
(13)
سرزمینهایام- کتابهایام
(5)
قیامت میکنی سعدی
(8)
کتابهای خوب برای...
(6)
کتابهای نخرید، نخوانید
(4)
میراث جهانی انسانیت
(1)
نویسندگی
(5)
و ترجمه میکنند
(3)
ییی
(10)
...
منصفانه
چپ کوک
نقطه سرخط
پروتستر نوتس
KHERS
آیدای کارپه دیهم
دوشنبه
یادداشت های یک خواب زده
سی و پنج درجه
زنی شبیه ذوزنقه
گل مریم
صفحهی سيزده
بهناز میم
دوشنبه ها
ولوج
مثل آب، مثل آتش
در سایه درخت سیب
رضا قاسمی
يادداشتها و چيزهاي ديگر
redway
مکانی در آفتاب
آزاده عصاران
سمرقند
نون-جیم
Menu
کافه ریسترهتو
فول متال جکت
فرانسوی
كافه ناصری
صورتکِ خیالی
همه میدانند
زن روزهای ابری
آقا بهمن
حاشيهها
شاهد قدسی
نمایش 25
نمایش همهF
...
مهٔ 2008
(9)
ژوئن 2008
(10)
ژوئیهٔ 2008
(11)
اوت 2008
(14)
سپتامبر 2008
(14)
اکتبر 2008
(13)
نوامبر 2008
(13)
دسامبر 2008
(14)
ژانویهٔ 2009
(18)
فوریهٔ 2009
(15)
مارس 2009
(13)
آوریل 2009
(20)
مهٔ 2009
(3)
ژوئن 2009
(7)
ژوئیهٔ 2009
(4)
اوت 2009
(3)
سپتامبر 2009
(4)
اکتبر 2009
(2)
نوامبر 2009
(5)
دسامبر 2009
(9)
ژانویهٔ 2010
(7)
فوریهٔ 2010
(2)
مارس 2010
(5)
آوریل 2010
(15)
مهٔ 2010
(6)
ژوئن 2010
(4)
ژوئیهٔ 2010
(3)
اوت 2010
(4)
سپتامبر 2010
(4)
اکتبر 2010
(7)
نوامبر 2010
(8)
دسامبر 2010
(5)
ژانویهٔ 2011
(5)
فوریهٔ 2011
(6)
مارس 2011
(1)
آوریل 2011
(3)
مهٔ 2011
(4)
ژوئن 2011
(1)
ژوئیهٔ 2011
(4)
اوت 2011
(1)
سپتامبر 2011
(2)
اکتبر 2011
(1)
دسامبر 2011
(1)
فوریهٔ 2012
(3)
مارس 2012
(6)
مهٔ 2012
(2)
اوت 2012
(4)
سپتامبر 2012
(7)
اکتبر 2012
(6)
نوامبر 2012
(3)
دسامبر 2012
(9)
ژانویهٔ 2013
(3)