دوشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۸۹

خب که چی

اه چرا زندگی این‌قدر طولانیه. حوصله‌ام سر رفته. حالا بقیه‌ی این همه سال رو چی‌کار کنم که تکراری نشه. مث اینه که آدم یه قله‌ رو رفته باشه بالا به سختی و زحمت بعد پایین رو نگاه می‌کنه می‌گه خب که چی. واقعن خب که چی.

Comments (27)

Loading... Logging you in...
  • Logged in as
Login or signup now to comment.
فریدا's avatar

فریدا · 747 weeks ago

باز خوبه تو قله هات رو زدی و حالا میگی خب که چی ... من که حس تکون خوردن ندارم ... صد رحمت به حسن کچل ... نشستم و هی میگم خب که چی ؟ ها ؟ خب که چی ؟
Reply
اتفاقن من خیلی دلم میخواد بدونم وقتی 45 سالم میشه یا پیر میشم احساساتم چه تغییری میکنه چون زندگی در ذاتش تکراریه و اگه اینطوری بهش نگاه کنی وحشتناکه
من دلم میخواد بدونم اگه 45 ساله بشم از مردهای 30 ساله خوشم میاد یا نه احساس جنسیم چقد عوض میشه چی برام مهم میشه این یه وجه قضیه اس توی همه ی مسائل اینطوریه
Reply
یه بار دیگه این جمله ی خودتو بخون"حالا بقیه‌ی این همه سال رو چی‌کار کنم که تکراری نشه" شاید منظورتو خوب ننوشتی اما از نظر من این تعصب به اینکه باید یه کاری بکنم که زندگیم تکراری نشه روند معکوسه. برعکس اون چیزیه که باید باشه
Reply
این چیزی که اینجا نوشتی منو یاد آدم هایی می اندازه که میرن یه مهمونی و میخوان تا حد نهایت بهشون خوش بگذره خیلی می خندن مسخره بازی در میارن هر کاری میکنن که خوشحال باشن
برعکس تو من نسبت به سال های آینده ی خودم خیلی هیجان دارم چون واقعن نمی دونم چی از توی خودم درمیاد
Reply
بابت اینکه خواستی نقدت کنیم
خوشحال میشم اگه اشتباه فهمیدم بنویسی
Reply
اوه میبخشی الان دیدم که گفتی کامنت نزارید
چون دیروز خونده بودمش و یادم نمونده بود
Reply
مطمعنی روی قله ای؟
Reply
اه، تو چه قدر ناشکر و قدرنشناسی! بهتره کمی از این غر زدن دست برداری. با این توصیفاتی که گاهی از زندگی‌ات در وبلاگت می‌نویسی، به نظر می‌آید که کار خوبی در پاریس داری، برای خودت زندگی درست کرده‌ای و دوستان خوبی داری. مسافرت می‌روی. خانواده‌ای هم داری که هر زمان خواستی می‌توانی به آنها سر بزنی. من خواننده این را از نوشته‌هایت فهمیده‌ام. فقط نمی‌دانم این نق زدن‌ها چیست؟ چه چیزی می‌خواستی یا می‌خواهی که نداری و نمی‌توانی به دست بیاری؟ از موقعیتت لذت ببر و اگر نمی‌توانی به جای این نق نق کردن‌ها ببین چه چیزی می‌خواهی و برو دنبالش. به نظر نمی‌آید که دختر بی دست و پایی باشی. والا این اواخر هر بار که این وبلاگ را خواندم فقط یک بند غر و نق زده‌ای. به جای نوشتن برای خاطر کتاب‌ها‌ بیشتر برای خاطر غرهاست که داری می‌نویسی.
Reply
1 reply · active less than 1 minute ago
haha, iaade oon panguan a too madagascar mioftam ke vaghti residan ghotb goftan it sucks! what do we do now?!!:))o
Reply
Roller Coaster, Sara... some times you're on the top, it get's slow when reaching the top, stays still for a while and then, rushes deep down with a burst of sensational feelings. i don't know how you may feel by that time, but i see you are now on the top, waiting for the rush! ;) -Aslan
Reply
mishe dast az in mazloom namai bardari?mishe inghad ghor nazani?khob ok har kas ke biad va inja ro bekhoneh midoone ke to hame chizo tajrobeh kardi ,ke koli mosaferat miri,ke koli zaban baladi,ke koli bahali,k koli mahi ke blah blah blah ama khob ke chi?be nazaret gholaro fath kardi ?be nazaret to kheili khoobi?na babe to ye az khod razie hal be ham zani...........
Reply
اینکه خیلی ساده است. تو تا حالا مدام داشتی مواد و مصالح جمع می کردی، توانایی هایت را ارتقا میدادی که به قول خودت رسیدن به یک قله بوده اما قله های بزرگتری هم هست.
حالا وقتش رسیده که تو چیزی به داشته های بعدی آدمهای بعد از خودت (و در اصل خودت) اضافه کنی.
تا حالا مصرف کردی از حالا تو هم تولید کن. می بینی خیلی سخت تر است. راه درازی هنوز پیش روست.
Reply
کامنت ِ بالا.
Reply
موافقم با کامنت بالا.
سه سال سال پیش سال اول دکترا رو که شروع کردم(بعد ولش کردما :) ) همینو به استاد راهنمام گفتم. گفت که چی؟ که این که جبران کنی. که این که تا حالا استفاده کردی حالا تولید کنی. که این حتی از حقت هم بیشتر استفاده کردی. گفت تا حالا فقط تکنیک بوده, هیچ کدوم از چیزهایی که از دیگران یاد گرفتی و گرفتی دانسته ی تو و مال تو محسوب نمی شن .

کاملن چنین مفهومی رو یادم رفته بود. مرسی یادم اومد.
البته من به نظر می رسه از همون سه سال پیش فهمیده بودم این کار سخته که دکترا رو ول کردم
Reply
تو چهل و پنج ساله هستی؟

اگر آره بدو دختر خیلی دیره خیلی
Reply
سارا جان
به نظر میآد خواننده های وبلاگت خیلی باهات و با نوشته هات دیگه حال نمی کنند. حق هم دارند. اگر که خودت هم به نوشته های گذشته ات برگردی می بینی که تصویری که از خودت دادی تصویر یک آدم مغرور و از خود راضی هستش که آدمهای دیگه را قبول نداره و احساس خود برتربینی می کنه!
ببین می دونم که چند سال بیشتر نیست که اروپایی و می دونم که برات سفر رفتن جذاب چون همه جا قشنگه و البته پسرهای اروپایی خیلی جنتلمن هستند! ولی سارا جان خودت هم می دونی که این چیزها خیلی عادیه اینجا. نصف مردم اروپا نصف دنیا را دیدند و جوانهاشون به ۳ زبان حداقل مکالمه می کنند. به این چیزها نباید بنازی. اینها قله نیست. اینها ابزاره برای دیدن و مکالمه کردن و ... یاد گرفتن
در نهایت به نظرم بهتر بود دکترا را ادامه می دادی. چون هم آدمهای جالبتری می دیدی هم اینکه کاری بهتر از کار این کارهای اداری می گرفتی! البته به شرطی که رشته ات را دوست می داشتی
خلاصه سارا جان اینها چیزهایی بود که من دیدم به عنوان یک ناظر خارجی
Reply
"که چی " رو از آخز جمله هامون برداریم اونوقت می تونیم بگیم عملگرا بودیم
Reply
چرا ملت با اين كه كسي چيزي باشه كه اونا نيستن مشكل دارن؟ چرا تحسين كردن اين قدر كار سختي به نظر مي آد؟ االان كي حرفي از مسافرت هاي اروپا و زبان و پسر هاي خوشگل زد؟ چرا ذهن خودتون رو اين قدر آسون تعميم مي ديد؟ اي قضاوت ها گرچه سطحي هست اما خطرناكه!
Reply
2 replies · active 747 weeks ago
غم مخور.
که غمخواری نیست.
Reply
خوب بیا یکی‌ش رو میگم بهت گرچه هنوز ..................

از حالا فرض کن که مرکز توجه نیستی و اصلا فرض کن رفتی یک سیاره‌ی دیگه

به اطرافیان اهمیت بده ، بیشتر از همیشه ولی برای قضاوت‌شون اصلا اهمیت نده

یک جوری به همه‌ی اونائی که باهاشون رقابت داری اعلام شکست کن ، به اونائی که ممکنه نگران‌ت بشن بگو دیدت رو می‌خوای به زندگی عوض کنی و

----------- برای خودت زندگی کن ------------------

نمی‌دونی زندگی وقتی خودت رو محور عالم ندونی و مثل یک ناظر به دنیا نگاه کنی نه مثل کسی که همه دارن نظارت‌ش می‌کنن چقدر لذت بخشه
Reply
فرشته's avatar

فرشته · 746 weeks ago

اَه، خسته شدم از این تیتر...آپ کن بابا
Reply
شماها چرا اینجورین؟ مگه چی گفته اینجا که هی داری می گین آدم های دیگه را قبول نداره؟ فقط چون گفته رسیدم به قله؟خوب هر کی واسه خودش یه قله ای داره یه روزم می رسه بهش دیگه،ای بابا ، چرا اون پستی که نوشته بود من از ساعت فلان و فلان می آم خونه هیچ کاری نمی کنم و نمی خونین،تا اونجایی که من خوندک ایشون هیچ ادعایی نداره فقط داره زندگیشو تعریف می کنه و خیلیم خوب تعریف می کنه، اه شماها چرا اینجورین؟خوب حال نمی کنین نخونین دیگه.
Reply
داره واسه ی دل خودش می نویسه اونایی که دوس ندارن خب نخونن
Reply
اينبار آمده ام تا بيشتر از اينها در کنار هم باشيم...
سوغاتي اين روزهاي دوري
آدرسي براي
دانلود رايگان مجموعه «يک بحث فمينيستي قبل از پختن سيب زميني ها»ست
منتظرتان هستم
با دو تا شعر
و کلي خبر و لينک خوب
و غم هاي مشترکمان که هرگز تمام نخواهد شد
هرگز...
Reply

Comments by