یکشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۹

نوروز

بریتیش میوزیوم دیروز جشن نوروز گرفت و آن‌هایی که نوروز را جشن می‌گرفتند و آن‌جا بودند- مشخصن ایرانی‌ها- هال اصلی بریتیش میوزیوم را تبدیل کردند به یک دیسکو بزرگ و پنج ساعت رقصیدند. برنامه‌های‌شان هم عالی بود، من اگر یه روزی مدیر یه موزه بشم یا تصمیم گیرنده‌ی یه موزه، سعی می‌کنم میراث مرده توی سنگ‌های موزه را این‌طوری زنده کنم. 
رونوشت: به لوور و  همه‌ی کتاب‌خانه‌ها و موزه‌های کشورهای لاتین که هنوز زیر سایه‌ی سنگین کلیسای کاتولیک وقتی واردشان می‌شوی انگار رفته‌ای یک جای مقدس، که باید کلا‌ه‌ات را درآوری و صدای‌ات درنیاید. فوئنتس یک مقاله‌ي مفصل درباره‌ی این تفاوت دارد، یک روز تجربه‌ی شخصی‌م را  از این سایه‌ي سنگین کلیسا در کتاب‌خانه‌ها و موزه‌های ایتالیا و اسپانیا و فرانسه می‌نویسم.
هیچ سالی توی زندگی‌م سال نو را  این‌طوری برای خودم جشن نگرفته بودم، شش ساعت بریتیش میوزیوم روزانه و پنج ساعت رویال گاردن شبانه.
سال هشتاد و نه امیدوارم برامون از سال هشتاد و هشت هم پر‌امیدتر باشه.
تبریک گروهی رو هم که تحریم کردیم، چیزی نمی‌گم از اون نظر.