پنجشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۷

نامه‌های ایرانی2*

به لطف پلیس الکترونیک در عرض ده دقیقه املای غلط اسم‌ام در پاسپورت را تصحیح و گواهی‌نامه‌ام را تمدید کردم. اصل گذرنامه و گواهی‌نامه جدید هم سه روز بعد در خانه بود.
امروز هم پنج دقیقه‌ای گواهی‌نامه‌ رانندگی بین‌المللی گرفتم. کارت خبرنگاری بین‌المللی‌ام هم در مدت خوردن یک‌ چای تمدید شد.
این‌ها برای من که بوروکراسی‌ فرانسوی جان به لبم کرده چیزی‌ است شبیه معجزه. آن‌جا اول اینترنتی ده باری وقت می‌گیری، بیست صفحه فرم را باید روی نت پرکنی، پرینت بگیری هر کدام‌شان را امضا کنی و ان تا کپی بگیری و فتوکپی همه‌ی مدارک با ربط و بی‌ربط را برداری ببری دستی بدهی‌ به‌شان، بعد بروی از خانه برای‌شان یک نسخه دیگر از همه مدارک پست کنی. بعد آن‌ها با پست شماره ره‌گیری‌ات را می‌فرستند، تو دوباره با پست و اینترنت پی‌گیری می‌کنی. تا بالاخره فلان مدرک‌ات با پست بیاید در خانه.
تازه برای زندگی حدوداً به ده کارت مختلف از بانکی و بیمه و اقامت و کتاب‌خانه و ... احتیاج داری که برای گرفتن هر کدام‌شان به نه تای دیگر احتیاج داری، یعنی یک سیکل بیمار که از نظر قانونی از هیچ جا نمی‌توانی وارد سیکل شوی، و اصولاً اگر کارها راه می‌افتد به خاطر مهربانی و لبخند‌ زدن‌ها و پارتی‌بازی‌های شخصی است.
به شوخی به دوستان فرانسوی‌ام می‌گویم که زندگی می‌تواند این‌طوری هم نباشد و آن‌ها جدی جدی تشویق‌ام می‌کنند که نامه‌های ایرانی2 را نه در مذمت استبداد که این‌بار علیه بوروکراسی فرانسوی بنویسم. می‌گویند فرانسوی‌ها هم به خاطر اداهای روشن‌فکری که همه‌شان دارند، هم به خاطر نفس اعتراضی که در نامه‌های ایرانی‌ات خواهد بود حسابی دوست خواهند داشت. برگ برنده‌ هم این است که کتاب اورژینال خواهد بود و قرار نیست‌ یک فرانسوی از زبان‌ ایرانی‌ها آن را بنویسد. اوریژینالیته چیزی است همیشه از فرانسوی‌ها دل برده و هیچ فرانسوی تاب مقاومت در برابرش را ندارد.
می‌گویم فراخوانی، چیزی بزنم، دسته جمعی بنویسیم‌اش. : )

* نمی‌دانم از بعد از آن‌که اسم ایران تغییر کرده، ترجمه درست‌ کتاب آقای منتسکیو نامه‌های ایرانی است یا همان نامه‌های پارسی.