چهارشنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۷

وقت‌هایی که خود خدا هم درمی‌ماند

من از آن آدم‌های آزاردهنده‌ای هستم که تکلیف‌شان را یک‌بار برای همیشه با همه‌ی مسائل روشن کرده‌اند اما چند روز است که تکلیف‌ام را با یک موقعیت جدید نمی‌دانم، موقعیتی که علاوه بر منطق‌ام، احساسم را هم زیادی در گیر کرده. آن هم در شرایطی که ازم هم‌فکری و توصیه و کمک خواسته‌اند:
1. دوست و هم‌خانه‌ی سابق‌ام پنج ماهه باردار است. از آن‌هایی است که در هیچ صورتی حاضر نیست کورتاژ کند (و دیگر فکر می‌کنم قانوناً هم نمی‌تواند) و از طرف دیگر بچه‌اش مربوط به رابطه‌ای است کاملاً غیرعادی و تجاوز مانند. می‌خواهد بچه را نگه دارد٬ چون از نظر احساسی نمی‌تواند که نگه ندارد؛ تحت هیچ شرایطی هم نمی‌تواند این بچه را بچه خودش بداند یا پدر بچه از بارداری‌اش خبردار شود. اصولا اصل بر این است که هیچ کس خبر دار نشود. این تا اینجا.
2. در فرانسه قانونی وجود دارد که بهش می‌گوید زایمان به صورت ناشناس( اکوشمان سوز ایکس) طبق این قانون(که پایه ‌هایش در سنت جعبه‌های چرخان کلیساهای قرون وسطی است ) دولت وظیفه دارد به مادرانی که می‌خواهند ناشناس زایمان کنند و ناشناس بمانند کمک کند. برای هزینه‌‌اش هم از آنجایی که مادر ناشناس نمی‌تواند از بیمه شخصی‌اش استفاده کند٬ هزینه‌ها از حمایت اجتماعی دولت از بچه‌های سر‌راهی داده می شود.
3. از سال 2002 سگولن رویال (کاندیدای سابق ریاست جمهوری و وزیر بهداشت وقت فرانسه ) طی فشاری از انجمن حقوق بشر اروپایی به فرانسه وارد می‌شود مرکزی را برای پی گیری پدر و مادر بیولوژیک راه می‌اندازد و قانونی تصویب می شود که طبق آن بچه‌های سر‌راهی به مفهوم مدرن‌اش، بچه‌های زایمان ناشناس یا بچه‌هایی که با اهدا اسپرم متولد شده‌اند حق دارند که بدانند پدر و مادر بیولوژیک‌شان کیست. این بچه‌ها بعد از هجده سالگی شخصاً می‌توانند به این مرکز مراجعه کنند و تقاضای پیگیری کنند. انجمن های حقوق بشر معتقدند این یک حق بدیهی انسانی است که در فرانسه نادیده گرفته شده است.
4. اما میان این دو قانونی که مقابل هم قرار می‌گیرد کماکان اولویت با آن قانون قدیمی است و دادن این اطلاعات به فرزندان تنها با اجازه‌ی پدر یا مادر بیولوژیک و اگر مرده باشند با اجازه خانواده‌ی مستقیم‌اش صورت خواهد گرفت.
5. حالا دوست من باید تصمیم بگیرد که می‌خواهد فرمی را پر کند و اطلاعاتی از خودش بگذارد که اگر روزی بچه‌اش به این سازمان مراجعه کرد و خواست بداند پدر و مادر بیولوژیک‌‌اش چه کسانی هستند، اینها این اطلاعات را بهش بدهند یا نه. اگر بگوید نه بیمارستان حتی اجازه ندارد اسم کوچک مادر را هم بپرسد.
6. من رسماً کم آورده ام هیچ کمک فکری نمی توانم بهش بکنم. مخصوصاً که اصولاً فکر می کنم حق شناختن پدر و مادر بیولوژیک حق انسانی بدیهی است که باید بهش احترام گذاشت. اما از طرف دیگر این دختر نمی خواهد بچه‌ای که همین حالا ازش متنفر است روزی سراغش بیاید یا سراغ پدرش را از او بگیرد. عقلم به جایی نمی‌رسد٬ حتی فکر کرده‌ام که دخترک کاش اطلاعاتی از پدر برای بچه بگذارد و بگذرد...
زندگی ما آدم‌ها تا کجاها گنجایش پیچیده شدن دارد؟