پنجشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۸۹

solitudine

اگربتونم از این چاله‌ي نخوندن و ننوشتن در بیام، به خودم قول دادم که نذارم دیگه هیچ‌وقت توش بیافتم. مواظب باشم از کنار چاله رد بشم. نمی‌خوام پا جای مامان و بابا بذارم که هنوز با حسرت حرف می‌زنند از این‌که از یه روزی به بعد دیگه نخوندند و ننوشتند یا نتونستند که بخونند و بنویسند. 
می‌دونم راه درآمدن از چاله چیه: تنهایی( از نوع  solitude و نه lonliness) به خودم دو ماه وقت دادم، باید به دستش بیارم دوباره.