اولش زنگ زد که دارم یه چیزی رو ترجمه میکنم، میتونی وقت و بیوقت جواب سؤالهای ترجمهم رو بدی یه مدتی. میگم هاا عزیزم با کمال میل. اینطوری شد که توی این مدت تازه فهمیدم یه عالمه کلمات هست توی ادبیات کلاسیک که من اصلن معنیشون رو هیچ وقت درست و حسابی نفهمیدم، اگر هم فهمیدم یه چیزی مثل کشف و شهود بوده، نمیتونم توضیحش بدم.
حالامیگه خرابات رو bar ترجمه کنم یاtavern یا مثلن saloon. اول میگم tavern بعد یه خورده فک میکنم براش مینویسم همون خرابات ترجمه کن، زیر نویس بذار.
میگه من میرم یه ویراستار دیگه پیدا میکنم، تا حالا طبق راهنماییهای تو زیرنویسهام از خود متن بیشترند.
*مولانا- غزلیات شمس