پ.ن :نوشتنٍ اینها برای من بهانه نمیخواهد اما: این روزها همهی ذهنم را امریکای لاتین گرفته٬ در خواب٬ تمام وقتهایی که دارم کار میکنم٬ که زیر این آفتاب داغ راه میروم٬ که در مترو موزیک امریکای لاتینی می شنوم. به لیما فکر میکنم٬ به سیوداد تروخیو به اینکا به آزتک به مالینچه به تنوچتیتلان به کورتس حتی٬ به مکزیکو سیتی به هاوانا٬ به ارندیرای سادهدل.مارکز سرطان غدد لنفاوی دارد٬ میترسم بمیرد قبل از آنکه بروم ببینماش. من آرزوهای چندانی ندارم که یکیاش اینطوری از دست برود.
***
فیدل کاسترو در تمام آمریکای لاتین به بدگمانی معروف است و به همه هم مشکوک . این وسط وقتی یکی به فیدل آنقدر نزدیک باشد که همسرش را دیده باشد یا پیغام او را به واشنگتن برساند، آدم مهمی است . مارکز از اولین حامیان انقلاب کوبا بود و معروف است که فیدل برایش ولخرجی میکند. در منطقهی مرفه سیبونی در هاوانا عمارتی را در اختیار او قرار داده، اتومبیل اختصاصی مارکز در کوبا مرسدس بنز 280 است و در 1982 وقتی مارکز جایزهی نوبلش را میگرفت، فیدل 1500 رم کوبایی را برایش به استکلهلم فرستاد.
***
فیدل کاسترو در تمام آمریکای لاتین به بدگمانی معروف است و به همه هم مشکوک . این وسط وقتی یکی به فیدل آنقدر نزدیک باشد که همسرش را دیده باشد یا پیغام او را به واشنگتن برساند، آدم مهمی است . مارکز از اولین حامیان انقلاب کوبا بود و معروف است که فیدل برایش ولخرجی میکند. در منطقهی مرفه سیبونی در هاوانا عمارتی را در اختیار او قرار داده، اتومبیل اختصاصی مارکز در کوبا مرسدس بنز 280 است و در 1982 وقتی مارکز جایزهی نوبلش را میگرفت، فیدل 1500 رم کوبایی را برایش به استکلهلم فرستاد.
مارکز در بارهی کاسترو میگوید: "برای ما خیلی معمول است که به کسی بگوییم میآیم که ببینمت یا سری بهت میزنم، اما فیدل سالهاست چنین جملاتی به زبانش نیامده او همیشه فکر میکند یانکیها تلفن را کنترل میکنند. البته از سیا بعید نیست، اما به هر حال زندگی آسانی هم نیست."
او به دلیل دوستی بسیار نزدیکش با کاسترو یکی از صاحبنظران مهم سیاست آمریکای لاتین محسوب میشود، مقالات او به دلیل اطلاعات دست اولی که دارند ، گاه از اظهار نظر یک سیاستمدار هم مهمتراند. طی چند سال گذشته با مداخلهی او بیش از 2000 نفر از مخالفین دولت هاوانا توانستهاند از کوبا خارج شوند.
مارکز فیدل کاسترو را به عنوان یک مرد سیاست خوب میشناسد، خودش را هم گول نمیزند، اما فیدل قبل از اینکه یک سیاستمدار باشد٬ دوست اوست. دوستیی که برمیگردد به سالهای پنجاه، وقتی دریک آژانس خبری کوبایی کار میکرد.
"البته رازهایی سادهای هم هست که فیدل به من نمیگوید٬ میدانید همیشه میگوید چند سال بعد، چند سال بعد گاهی میگوید و گاهی میترسم به عمرمان قد ندهد٬ اما فیدل مثل بقیهی ما نیست، او فکر میکند همیشه خواهد بود، مرگ برای او حداکثر ، مسالهای است که باید در موردش تصمیم بگیرد."
"البته رازهایی سادهای هم هست که فیدل به من نمیگوید٬ میدانید همیشه میگوید چند سال بعد، چند سال بعد گاهی میگوید و گاهی میترسم به عمرمان قد ندهد٬ اما فیدل مثل بقیهی ما نیست، او فکر میکند همیشه خواهد بود، مرگ برای او حداکثر ، مسالهای است که باید در موردش تصمیم بگیرد."