" آخرین مرحله این سفر پر زحمت به سوی آزادی، زندان پنتون ویل بود که شش هفتهی آرام را، طی آخرین حملههای هوایی، در انفردای گذراندم. بیشتر اوقات- به طور متوسط 15 تا 16 ساعت در روز- سلولم تاریک تاریک بود زیرا آژیر حملهی هوایی معمولاً وقت روشنی روز رنگ می باخت زده میشد و آن وقت برق سلولها را خاموش میکردند برای اینکه مانع از علامت دادن ما ستون پنجمیهای احتمالی به مهاجمین بشوند.
به همین دلیل ما اجازهی داشتن کبریت را در سلول نداشتیم ولی مجاز بودیم سیگار داشته باشیم. اگر چه زندانیها روش هوشمندانهای را برای روشن کردن سیگار به من یاد داده بودند که من آن را برای مورد استفاده قرار دادن خوانندگانی که ممکن است به چنین مخمصهای دچار شوند شرح میدهم. کمی پنبهی مصنوعی بردارید (میتوانید از فیلتر سیگار فیلتر دار هم استفاده کنید.) یک تکه کاغذ آلومینیوم را به شکل خلال دندان لوله کنید. لامپ برق را از سرپیچش باز کنید و کاغذ آلومینیوم لوله شده را داخل سرپیچ کنید و پنبه را نزدیک آن نگاه دارید. این کار باعث اتصال کوتاه میشود و پنبه آتش میگیرد. اگر این اشتعال ضعیف پنبه قبل از اینکه به سیگار برسد خاموش شود این کار را از سر شروع کنید. میانگین زمان برای موفقیت، یک ساعت است. ولی در چنین شرایطی شخص وقت فراوانی در اختیار دارد و روشن کردن یک سیگار در این اوضاع و احوال به خاطر غروری که از این موفقیت به شخص به دست میدهد خیلی لذت بخش است. کاغذ لوله شدهی آلومینیوم باید خیلی نازک باشد وگرنه فیوز برق میپرد و جیرهی شما منحصر به نان و آب خواهد شد."
آرتور کوستلر- وازدگان خاک ، ترجمه علینقی حجت الهی و پوراندخت مجلسی، نشر سپیده سحر