شنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۷

توی گودر فقط می‌شه نوشته شِر کرد، من می‌خوام نویسنده شِر کنم

که نوشتن بلد نیستم
ها اومدم بگم می خوام دو تا بلاگ رو شِر کنم. نه یکی دو تا نوشته‌ ها‌ا، کل بلاگ رو. گودر بس شون نیست. ش.ش.ش(شدید شر شود)نداره. بعد هم می‌خواستم با همه ی اونایی که اینجا رو می‌خونن شِر کنم نه فقط آدم‌های گودر. ایناهاشون: با خودش حرف می‌زند و کافه ریستره‌تتو. (امیدوارم که از قبل نمی‌شناختین‌شون)
می دونین اصلا راستش اینه که نه نوشته‌های بلاگ‌هاشون، می خوام آدم‌های پشت نوشته‌ها رو شر کنم. آره نویسنده‌هاشون رو، همینه که اصلاً از مرگ مؤلف و این‌چیزا خوشم نمی‌آد.
آدم ِ با خودش حرف می‌زند گاهی چیزهایی(+ + + +) که می‌نویسه به من یادآوری می‌کنه که من هم دقیقاً همین‌جاها بوده‌ام، همین‌طوری هم فکر کرده‌ام حتی با همین کلمات، اما هیچ‌وقت ننوشته‌ام‌شون چون کلمات مثل موم نیستند توی دستهام، جرأت به کار بردن همه‌ی کلماتی را که بلدم ندارم. برای این‌که صریح نیستم، که نوشتن بلد نیستم.
و چیزهای ساده و معمولی که آدمِ کافه ریستره‌تتو ازشون به روانی می‌نویسه به من می‌گه که بلد نیستم در مورد هر موضوعی روان بنویسم، که نوشته‌هام از موضوعاتِ ساده همیشه سکته داره، که فعل‌ها و حرف ربط‌هایی که بلدم محدوده، که روان نویس نیستم، که نوشتن بلد نیستم.